عرفان

هر آنچه که شما درخواست کنید را در این وبلاگ شخصی خواهید یافت

عرفان

هر آنچه که شما درخواست کنید را در این وبلاگ شخصی خواهید یافت

ماه من

ماه من غصه نخور زندگی جزر و مد داره

دنیامون یه عالمه آدم خوب و بد داره

 

         

ماه من غصه نخور همه که دشمن نمی شن

همه که پر ترک مثل تو و من نمی شن

 

          

ماه من غصه نخور مثل ماها فراوونه

خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش بمونه

 

          

ماه من غصه نخور گریه پناه آدماست

تر و تازه موندن اون مال اشک شبنماست

 

          

ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمی شه

اونیکه غصه نداشته باشه آدم نمی شه

 

          

ماه من غصه نخور خیلی ها تنهان مثل تو

خیلی ها با زخم های زندگی آشنان مثل تو

 

          

ماه من غصه نخور زندگی خوب داره و زشت

خدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت

 

          

ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمی شه

اونیکه غصه نداشته باشه آدم نمی شه

 

          

ماه من غصه نخور دنیا رو بسپار به خدا

هر دومون دعا کنیم تو هم جدا منم جدا 

 

********************

تو چه دانی؟

یه کاری کن که می تونی ... یه خونه شو تو ویروونی 

  

از این بیشتر نپرس از عشق  

نمی دونم ... نمی دونی 

 

 

تو این تمرین دلمرده کسی اشکهاشو نشمرده

کجا دیدی که تنهائی غمهاشو با خودش برده ؟

 

*** 

یه کاری کن از این بیشتر نیفتم تو غم آخر

نزار شمع حضور من یه شعله شه تو خاکستر

نگو دوره ... نگو دیره ... نگو این قصه دلگیره 

 

 

یه عمری رفته از دستم  

نیای عشق تو می میره 

 

 

 

(( الهی من فدای اون نفسهات بشم ))  

 

  

            

 

تو چه دانی که از عمق قلبم تا گونه هایت چقدر عشق بازیست

تو چه دانی که نفسهایم به نفسهایت بسته است

تو چه دانی که دور از تو در این خلوت سرا

به جز اشک و حسرت با تو نبودن چه چیزی جاریست؟

تو چه دانی که من بی تو هیچم چه دانی

تو چه دانی که غرور منی عمر منی وجود منی حضور منی

تو چه دانی که تپش قلبهایم

تنها با وجود توست که معنا می گیرد

تو چه دانی که وقتی دلم برایت تنگ می شود

سرم کجاست آنگاه که دامن تو نیست

 تو چه دانی که نفس های منی عشق منی زندگی منی

تو چه دانی که اگر نفس هایم بازدمی دارد

تنها توئی که بهانه این قلب خسته ای

تو چه دانی وقتی که تنهایم کجایم

تو چه دانی که تنهائی های خود را با چه کسی می گذرانم

تو چه دانی که غروب جمعه چه به سرم می آید

تو از بغض گلویم چه می دانی

 آنگاه که دلم برای بوسیدن و در آغوش گرفتنت تنگ می شود  

تو چه دانی که تو را بهتر از خودت

 و خودم را بهتر از خودم می شناسم

تو چه دانی که امید منی به بودن به ماندن به نفس کشیدن

تو چه دانی که چقدر دوستت دارم

تو چه دانی که کهربای منی

که فرشته ی ناز منی

که نفس منی

که روح منی

که صعود منی

که عروج منی

که نسیم منی

که تک ستاره ی منی

که عسل منی

که چمن منی

که گل خشکل منی

که صبا ی منی

که وفای منی

که صدای منی

که هوای منی

که عشق منی

که ایمان منی

که قلب منی

که به قول خودت جگر منی 

 

 

            

 

 

اصلا می دونی چیه ؟

نه ... نمی دونی ؟؟؟ 

 

   

(( تو مال منی))   

  

 

می خوای چی بگی ها؟

مال خودمی تا ابد ... از دستت نمی دم

حالا می بینی کی زن منه

می فهمی

هر جا بری می یام دنبالت

ولت نمی کنم که حالا خودت می بینی

من که تا از اون لبات بوسه نگیرم ول کنت نیستم که

حالا ببین

تا تورو محکم بغل نکنم تا نازت نکنم

تا دستهاتو نگیرم

مگه ول کنتم ها ؟ حالا می بینی

تو همسر دلخواه منی مال منی

به هیشکیم نمی دمت 

  

  

 

 

راستی یه وقتهایی هست که من یه چیزی می گم

تو ساکت می مونی

تو دلت نگه می داری حرفتو

این شعر مال این وقتهاست گوش کن .. ...

 

 

          

.

از آه سردت آسمون می لرزه

دل از سکوت جادوئیت می ترسه

برام بگو تموم قصه هاتو

که بشکنی طلسم اون لبهاتو 

  

  

 

کی بهتر از من باتو همزبونه

قصه های نگفتتو می دونه

کی شونه هاش مرحم گریه هاته

می شکنه اما تا ابد باهاته 

  

  

 

منم که بی تو گل بی بهارم

بمون نزار بریزه برگ و بارم

منو صدا کن که برات بمیرم

ترانه هامو از تو یاد بگیرم 

  

  

 

منو صدا کن ... می خوام صدای بارون

بشه گم تو صداتو ... بره از یاد ناودون

منو صدا کن ... ولی نگو نمی شه

بزار یکی بمونیم ... واسه هم تا همیشه 

 

  

 

 

منم که بی تو گل بی بهارم

بمون نزار بریزه برگ و بارم

منو صدا کن که برات بمیرم

ترانه هامو از تو یاد بگیرم  

 

  

 

 

از آه سردت آسمون می لرزه

دل از سکوت جادوئیت می ترسه

برام بگو تموم قصه هاتو

که بشکنی طلسم اون لبهاتو 

 

  

 

کی بهتر از من باتو همزبونه

قصه های نگفتتو می دونه

کی شونه هاش مرحم گریه هاته

می شکنه اما تا ابد باهاته  

 

 

اندازه ی یه دنیا دوست دارم همسر عزیزم

تو رو با هیچ چیز این دنیا عوض نمی کنم

تو را تا بینهایت تا بیکران تا عمق نفس هایت

دوست می دارم با من بمان  

 

 

 

         

 

 

 

بی تو چیزی کم دارم

بی تو چه ماتم دارم

بی تو دلی پر از غم دارم

بی تو گونه هایی پر از نم دارم

خونه ی من قلب تو

می دونی عادت ماهی های آزاد چیه؟

اونا موقع برگشتن از همون مسیری که در طول رودخونه رفتن می تونن به راحتی مسیر رو پیدا کنن 

 

منم همینطور درسته که ازت خیلی دورم اما می دونم خونم کجاست هرجا باشه همونجام 

 

درسته خونه ی من فقط توی قلب توا سوسن 

واسه همینه که هی بهبت میگم  

 

تو مال منی به هیشکی نمی دمت