عرفان

هر آنچه که شما درخواست کنید را در این وبلاگ شخصی خواهید یافت

عرفان

هر آنچه که شما درخواست کنید را در این وبلاگ شخصی خواهید یافت

The Last Word

سلول های مغزم خبر از آغاز یک جدایی را دادند. آنها دروغ نمی گویند. ثانیه ها موسیقی غمگین تیک تیکشان را با صدای نم نم باران هماهنگ کرده اند. سکوت خرد کننده ی اتاق مرا می ترساند. نگاهی باز می کنم . ستاره ها همه خاموشند. فرشته ها همه گریانند. شاید خبری هست. آنها دروغ نمی گویند. چشمانم از ترس اتفاقی ناگوار بارانی می شوند. پنجره را باز می کنم. چند قدم آن دورتر کسی در تاریکی از من دور می شود. 

 

کو آشنای شبهای من کو ؟ ... دیروز من کو فردای من کو‌ ؟!!!

شهزاده ی من رویای من کو ؟ ... کو هم قبیله لیلای من کو ؟!!!

وقتی نوشتم عاشق ترینم ... گفتی نمی خوام تورو ببینم.

برات نوشتم یه بی قرارم ... با خنده گفتی دوست ندارم.

رو بغض ابرها نامه نوشتم ... قلبمو مهر نامه گذاشتم.

با تو می گیره ترانه هام جون ... وقتی نباشی می میره مجنون. 

  

تو در میان درخشش امواج کوتاه ناشیانه غرق می شدی. دستهایم را برایت فرستادم. خود خواهانه دستهایم را رد کردی و رفتی تا قعر دریاهای بی بازگشت. 

  

چند روزه بارون داره می باره ... بوی شکستن برام می آره.

میگه غزل پوش تورو نمی خواد ... لیلای خائن دیگه نمی آد.

کو آشنای شبهای من کو ؟ ... وقتی نباشی فردای من کو ؟!!! 

 

 

 I Feel Pitty For Myself    

 

... . 

 ----------******---------