فکر نکن فراموشت کردم تو هر ثانیه ی منی با تمام وجودم دوست دارم سوسن درسته که ازت دورم ولی همش به یادتم وجودم و حضورم بدون وجود تو بی معنیه مثل دریا بدون آبه
مثل نسیم بدون باد مثل آسمون بی ستاره مثل ابر بی بهار مثل گل بی شکوفه مثل کویر پرآب مثل افق بدون خورشید مثل پاییز بی برگ مثل زمستون بی برف مثل جنگل بی درخت مثل سوار بی اسب مثل یه لیوان پر از خالی مثل شکستن بی صدا مثل پریدن بی بال مثل دویدن بی پا مثل آّب بی ظرف مثل شادی با گریه و بی خنده مثل خنده بی لب مثل چشم بی اشک مثل شبنم بی قطره مثل اندوه بی غم مثل دریا بی موج مثل نسیم خشن و بی لطافت مثل خونه بی سقف مثل رنگ بیرنگ مثل ابر بی باران مثل بهار بی گل مثل روستا یی بدون کلبه مثل آدم بی نفس مثل عاشق بی معشوق مثل چشمه بی آب مثل طوفان آرام مثل زندگی بی درد مثل شهر بی مرد مثل مرد بی زن مثل زن بی فرزند مثل فرزند بی ادب مثل خواب بی رویا مثل رویا بی پرواز مثل فریاد بی صدا مثل خون بی رگ مثل رودخانه بی جریان مثل ادب بی شرم مثل ستاره بی تلا لو مثل آبی مضطرب مثل زرد غمناک مثل سبز مُرده مثل سیاه نو مثل سفید رو به زوال مثل بازی بی انتها مثل کهکشان بی ستاره مثل زندگی بی مرگ مثل انسان بی امید مثل اراده بی تصمیم مثل برهان بی دلیل مثل علت بی معلول مثل عبادت بی خبر از احوال دیگری مثل شب بی سیاهی مثل روز بی غروب مثل کوه بی غرور مثل شادی غرق در غم مثل غم بی ماتم مثل مرگ بی تولد مثل عمل بی فکر مثل نگاه بی معنی مثل آرزو بی نیت مثل زیارت بی حرم مثل سوال بی جواب مثل دوست داشتن بی شوق رسیدن مثل زنده بی تحرک مثل ساعت بی عقربه مثل عقرب بی نیش مثل نیش بی زهر مثل زهر بی درد مثل درد بی تاثیر مثل تاثیر بی اثر مثل انتظار بی وجود کسی برای آمدن مثل زندگی با کسی بی هدف مثل دره بی عمق مثل تجزیه بی تحلیل مثل فرض بی حکم مثل شجاع اما ترسو مثل حرف بی منظور مثل عمل بدون عکس العمل مثل زندان بی آزادی مثل دوست داشتن بی محبت مثل قلب بی تپش مثل مثل بی مثل مثل من بی تو ...
مثل میثم اگه سوسن نباشه
روایت شده یکى از عاشقان امیر مؤمنان (علیه السلام) به نام « همّام » که مردى عابد بود ، از آن حضرت تقاضا کرد : مرا از اوصاف و ویژگى هاى اهل تقوا آن چنان آگاه ساز که گویى آنان را مشاهده مى کنم .